عشق خدایی ....
                    01 دی 1393  توسط ايدر                 
                                        
                        
            
            
روزی مجنون از روی سجاده ی شخصی در حال نماز رد شد…
شخص سریع نمازش را شکست وخطاب به مجنون گفت
ای دیوانه مگر ندیدی در حال راز ونیاز باخدا بودم…
مجنون باتعجب گفت من که عاشق لیلا هستم تورا ندیدم…توچگونه من را دیدی وقتی در حال راز ونیاز باخدا هستی………